عکس نوشته - عکس پروفایل - عکس جدید . عکس اسم

عکس نوشته - عکس پروفایل - عکس جدید . عکس اسم

عکس نوشته - عکس پروفایل - عکس جدید . عکس اسم

عکس نوشته - عکس پروفایل - عکس جدید . عکس اسم

عکس نوشته - عکس پروفایل - عکس جدید . عکس اسم

کلمات کلیدی

دانلود عکس غدیر

عکس نوشته غمگین غمگینم ازت

عکس نوشته غمگین سربازی

عکس نوشته غمگین دخترونه فانتزی

عکس نوشته غمگین خیلی غمگین

عکس نوشته غمگین تولدم مبارک نیست

عکس نوشته غمگین ترین

عکس نوشته غمگین اینستگرام

عکس اسم خدا

دانلود عکس نوشته فلسفی ترین

پروفایل شهریوری ها

عکس پروفایل تولد شهریوری

عکس نوشته تنهای تنها

عکس نوشته عاشقانه دونفره

عکس نوشته عاشقانه دختروپسر

عکس نوشته عاشقانه برای پروفایل

عکس نوشته عاشقانه با زبان کردی

پروفایل محرم

عکس پروفایل ویژه عید نوروز

عکس پروفایل عید غدیر خم

عکس پروفایل عید غدیر

عکس عید غدیر خم مبارک

عکس تبریک عید نوروز

دانلود رایگان سوالات بانک قرض الحسنه مهر ایران

سوالات استخدامی دبیر پرورشی اموزش و پرورش سال ۹۸

سوالات استخدامی کارشناس طراحی و نظارت بر اجرای تاسیسات آب و فاضلاب ۲

سوالات استخدامی کمک حسابرس مالیاتی 97

سوالات استخدامی کمک حسابرس مالیاتی

سوالات استخدامی حسابرس مالیاتی با پاسخ

سوالات استخدامی حسابرس مالیاتی

۴ مطلب با موضوع «عکس نوشته :: عکس نوشته تیکه دار» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

در عکس نوشته غمگین شهر مه آلود شما می توانید عکس نوشته غمگین و سوزناک عاشقانه و تنهایی که طرحی از آقای علی کسب دوست می باشد را همراه با متن زیبا از شعرهای فروغ فرحزاد مشاهده کنید و …

عکس نوشته غمگین شهر مه آلود

آه، هرگز گمان مبر که دلم
با زبانم رفیق و همراهست
هر چه گفتم دروغ بود دروغ
کی ترا گفتم آنچه دلخواهست؟

تو برایم ترانه می‌خوانی
سخنت جذبه‌ای نهان دارد
گوئیا خوابم و ترانه‌ی تو
از جهانی دگر نشان دارد

عکس نوشته من بدون تو تنهام

عکس نوشته غمگین شهر مه آلود

عکس نوشته غمگین شهر مه آلود

اهل پرهیزم ولی می خواره می آیم به چشم !
خانمان دارم ولی آواره می آیم به چشم!

نیّتم بد نیست ، اما در زمان گفتنش
از غلط اندازی ام پتیاره می آیم به چشم!

عکس نوشته بهت قول میدم

عکس نوشته غمگین شهر مه آلود

عکس نوشته غمگین شهر مه آلود

گرچه یک عمر است دارم گوشه گیری می کنم
باز در هر محفلی همواره می آیم به چشم!

هرچه می پوشم به من می آید ، اما ظاهراً
در نگاهت در لباسی پاره می آیم به چشم!

عکس نوشته مژده حضورت

عکس نوشته غمگین شهر مه آلود

عکس نوشته غمگین شهر مه آلود

بس که در این کوچه دائم رفت و آمد می کنم
پیش چشم دیگران گهواره می آیم به چشم !

عاشقانت روز و شب از کوچه ات رد می شوند
منتها تنها من ِ بیچاره می آیم به چشم !

عکس نوشته نمی توانی دوست داشتنم را بفهمی

عکس نوشته غمگین شهر مه آلود

عکس نوشته غمگین شهر مه آلود

بعضی ها به شعر
بعضی به ترانه
برخی به فیلم
و عده ای هم به کتاب پناه می برند
مدت هاست که آدم ها دیگر به همدیگر پناه
نمی برند

عکس نوشته شهر شلوغ تنهایی

عکس نوشته غمگین شهر مه آلود

عکس نوشته غمگین شهر مه آلود

این سخن از نوجوانی مانده است در خاطرم

عکس نوشته آرزومه دنیام

“عشق پیری گر بجنبد، سر به رسوایی زند”

عکس نوشته غمگین شهر مه آلود

عکس نوشته غمگین شهر مه آلود

گزمه‌ای رقاصه‌ای را دید و گیسش را گرفت
گفت: ای دختر، چرا قِر در کمر انداختی!؟

شاخ ِهر نَر را شکسته، لرزش ِموزون ِتو
با ادا اطوار، در دلها شرر انداختی!!

عکس نوشته خسته شدم

عکس نوشته غمگین شهر مه آلود

عکس نوشته غمگین شهر مه آلود

از چه با ایمان و دین خلق، بازی می‌کنی؟
در اینستای خودت، تصویر ِشر انداختی!

غیر ِدین ِما که با رقصیدنت بر باد رفت..
لرزه بر اندام ِفرهنگ و هنر انداختی!!

عکس نوشته همه دنیام تو شدی

فکر کردی کشور ما بی در و پیکر شده؟!
خویش را با بد کسی اینگونه در انداختی!

ما برای حفظ ِاین دین سالها جان کنده‌ایم
زحمت چل ساله را هم از اثر انداختی!!

دادگاه و اعترافت را نمودیم آشکار..
آشکارا چونکه بر دین نیشتر انداختی!

عکس نوشته تو رو به دست میارم

در جوابش گفت آن رقاصه با اندوه و لرز:
گزمه جان، انگار در من بد نظر انداختی!

نان ِبازوی خودم را می‌خورم از این طریق
اینهمه تهمت چرا بر یک نفر انداختی!؟

دزد ِجان و مال مردم را رها کردی، ولی
دختری بی‌چاره را در دردسر انداختی!؟

عکس نوشته کاشکی برگرده

رقص ِمن‌را در خبرها بولد کردی، در عوض
جرم ِسلطان ِطلا را از خبر انداختی…!؟!

مختصر دینی اگر در جامعه موجود بود
با عملکردت همان را در خطر انداختی!

بیگمان بین من و تو، قاضی ِعادل خداست
گرچه در ظاهر مرا از کُرک و پر انداختی!!

عکس نوشته دیر اومدی

چه رازی عشق داردباخودش تاحرف قلبت را
نمیگویی پشیمانی و میگویی پریشانی !؟

عکس نوشته تو برای من

با قهر بگویی که ببین من رفتم
اما نروی همین حوالی باشی…

عکس نوشته غم و بی قراری داره

شب اخر به او گفتم : ( که بی شک بی تو خواهم مرد )
خجالت دارم از رویش که بی او زندگی کردم …

عکس نوشته خیلیا بودن ولی چشمام تو دید

یارای گریه نیست، به آهی بسنده کن
آری، به آه گاه به گاهی بسنده کن

درد دل تو را چه کسی گوش می‌کند ؟
ای در جهان غریب ! به چاهی بسنده کن

عکس نوشته هستم غمت نباشه

دستت به گیسوان رهایش نمی‌رسد
از دوردست‌ها به نگاهی بسنده کن

سرمستی صواب اگر کارساز نیست
گاهی به آه بعد گناهی بسنده کن

اهل نظر نگاه به دنیا نمی‌کنند
تنها به یاد چشم سیاهی بسنده کن

عکس نوشته با دو جمله میخواست آرزوهام هیچ بشه

تو باشی، قهوه ای باشد کنارش فال هم باشد..
و در فنجان تلخم ذرّه ای اقبال هم باشد..

چه می خواهد مگر دیوانه ای مثل من از دنیا؟
در اوج قلّه ای باشد به پشتش بال هم باشد..

عکس نوشته من فقط باختم

من از خاطر نخواهم برد رنگ چشمهایت را..
عسل فاسد نخواهد شد اگر صد سال هم باشد..

تمنای کمک در عشق آسان نیست، این یعنی…
کسی حین سقوط از پرتگاهی لال هم باشد…

عکس نوشته حق دلم این نیست

نگو با خنده ترکم کن که لبخندت شگون دارد
توقّع داری آدم در عزا خوشحال هم باشد؟

عکس نوشته روح ترک خورده

شاید که باور کردنش هم سخت باشد
امشب دعا کردم که او خوشبخت باشد …

عکس نوشته ای داد بر من

زشت است که شاعر وسط خواندن یک شعر
با امدن واژه ی برگرد بگرید
زشت است ولی زشت تر این است که عشقت
بر شانه ی یک ادم نامرد بگرید

عکس نوشته ای کاش در دلم غمی نبود

سگ ولگرد هم گاهی، بلا نسبت شرف دارد
به ما که چشم میدوزیم سوی استخوان هم

عکس نوشته صندوقچه درد و بلا

مثلا فکر کن تو ارژانتین
مثلا فکر کن که من ایران
مثلا فکر کن خدا داور
باخت حقم نبود میفهمی؟؟

عکس نوشته دلم پر درده

چه شبها از خدای خود وصالش را طلب کردم،
خدا گفت او نمیخواهد ، دگر این ناله را بس کن

خیالت برده خواب از ما و خود اسوده میخوابی
بخواب اسوده ارامم که جز این ارزویم نیست

عکس نوشته من جان و دلت جویم

شاید این را شنیده‌ای که زنان
در دل «آری» و «نه» به لب دارند
ضعف خود را عیان نمی‌سازند
رازدار و خموش و مکارند

آه، من هم زنم، زنی که دلش
در هوای تو میزند پر و بال
دوستت دارم ای خیال لطیف
دوستت دارم ای امید محال

عکس نوشته غمگین از زندگی, عکس نوشته غمگین از زندگی, عکس نوشته غمگین خیلی غمگین, عکس نوشته غمگین ترین, عکس نوشته غمگین دخترونه فانتزی, عکس نوشته غمگین فوت شد, عکس نوشته غمگین اینستگرام, عکس نوشته غمگین غمگینم ازت, عکس نوشته غمگین غمگینم ازت, عکس نوشته غمگین سربازی, عکس نوشته غمگین تولدم مبارک نیست,

  • علی عزیزی 2
  • ۰
  • ۰

در عکس نوشته های چه تنها و درمانده ام شما کاربران عزیز سایت عکس نوشته می توانید زیباترین عکس نوشته های تنهایی و بی وفایی را همراه با متن مشاهده کنید و…

عکس نوشته های چه تنها و درمانده ام

شاید مدتی بعد…
بهت داستان این که چطور به اینجا رسیدم بگم، یه داستان جالبه، بیشتر داستان حقیقت محض اما درحال حاضر تنها چیزی که میتونم بگم اینه که از لحظه‌ای که دیدمش، عاشقش شدم و بهاش اصلا برام مهم نیست، به این باور رسیدم که از عشق نمیشه فرار کرد…

عکس نوشته دلم دیوانه بودن با تو رو میخواست

عکس نوشته های چه تنها و درمانده ام

عکس نوشته های چه تنها و درمانده ام

کافیست بخندی،
کافیست نوازشی از سرِ انگشتانَت
نصیبِ ثانیه هایَم شود،
تا دلشوره ی این روزها
جراتِ نشستن روی دلم
را هم نداشته باشد حتی؛
کافیست هرَزگاهی از سرِ حسادت
لابلای تمامِ لبخند های شیرینَت
اخمی رو گونه ات بنشینَد؛
کافیست باشی،
برای
“خوش رنگ شدنِ تک تکِ لحظه هایم”

عکس نوشته ما بد نشدیم

عکس نوشته های چه تنها و درمانده ام

عکس نوشته های چه تنها و درمانده ام

خلاصه یک روز
ان قدر می میرم
که آن سرش ناپیدا.. ….
تنها تو می مانی و
شعرهایم
و بارانی که هیچ گاه بند نخواهد آمد ..

عکس نوشته با کسی که دوستش داری

عکس نوشته های چه تنها و درمانده ام

عکس نوشته های چه تنها و درمانده ام

گاهی چقدر دلم هوس شیطنت می کند

از همان شیطنت هایی که

حرف تو پشت بند آن باشد که می گویی:

مگر دستم بهت نرسد!

عکس نوشته دروغ دوست داشتنت

عکس نوشته های چه تنها و درمانده ام

عکس نوشته های چه تنها و درمانده ام

تا تو بودی

تا تو بودی هیچوقت تنها نبودم
چون اسیرغصه وغم ها نبودم

تا تو بودی آسمان رنگ دگر
می زدم با عشق آهنگ دگر

تاتو بودی زندگی پرشوربود
روزوشب درخانه مانوربود

تاتو بودی عشق بود وآرزو
جان من برگرد از شادی بگو

عکس نوشته خوصله ندارم

عکس نوشته های چه تنها و درمانده ام

عکس نوشته های چه تنها و درمانده ام

دل شکسته ❤️

عاشقی بودم پروبالم شکست
روزگارم بامصیبت ها گذشت

تاکه آماده شدم ازبهرعشـــق
گردپیری برسرو رویم نشست

عکس نوشته به آن که رفت بگو

عکس نوشته های چه تنها و درمانده ام

عکس نوشته های چه تنها و درمانده ام

دل تنها

دل تنها مثل قطره بارونی ست
که درهوا معلق است .
قبل از رسیدنش به زمین
تصاحبش کن وگرنه . . .
به مقصد می رسد و
وارد دریا می شود .

عکس نوشته دل تنها

عکس نوشته های چه تنها و درمانده ام

عکس نوشته های چه تنها و درمانده ام

دل تنها

دل تنها مثل قطره بارونی ست
که درهوا معلق است .
قبل از رسیدنش به زمین
تصاحبش کن وگرنه . . .
به مقصد می رسد و
وارد دریا می شود .

عکس نوشته بغضم گرفت

عکس نوشته های چه تنها و درمانده ام

عکس نوشته های چه تنها و درمانده ام

خدا را داری

ﮔﺎه گاهی که ﺩﻟﻢ میگیرد

به ﺧﻮﺩﻡ می‌گوﯾﻢ

بشکن قفلی که ﺩﺭﻭنت ﺩﺍﺭی

ﺗﻮ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺩﺍﺭی

ﺧـﺪﺍ ﺍﻭﻝ ﻭ ﺁخـر ﺑﺎ ماست .

عکس نوشته مهربون که باشی

عکس نوشته های چه تنها و درمانده ام

عکس نوشته های چه تنها و درمانده ام

مراقب باشید

مراقب همین

“دوستتدارم”

“عزیزم”

“مهربانم”

بعضی بازی با کلمات را خوب می دانند . . . . .

عکس نوشته آتش در من است

آرزویم این است که بهاری بشود روز و شبت
که ببارد به تمام رخ تو بارش شادی و شعف

و من از دور ببینم که پر از لبخند است
چشم و دنیا و دلت …..

عکس نوشته رویای من اینجاست

اونیکه دوستت داره
هیچ وقت اشکتو درنمیاره . . .
هیچ وقت عذابت نمیده . . .

همیشه حوصلتو داره
حوصله حرفات .

آدمیــ که دوستت داره . . .
یه بار میگه دوستت دارم .
ده بار ثابت میکنه .

عکس نوشته حال یک دلشکسته

میگیرد او هم دم به دم ازمن سراغت را
او هم ندارد مثل من باور، فَراقت را

تو با سکوتت شیشه ی دل را شکستی آه
طاقت ندارد قلب من اندوه داغت را

ابری که می گذشت
به آهنگ گریه گفت
دنیا مکانِ ماندنِ ما
نیست بگذریم… !

  • علی عزیزی 2
  • ۰
  • ۰

در عکس نوشته باهات قهرم با متن ۹۷ میتوانید زیباترین عکس نوشته  در مورد قهر و ناراحتی از یکدیگر را همراه با متن مشاهده کنید و …

عکس نوشته باهات قهرم با متن ۹۷

“دیالوگ بی نظیر خسرو شکیبایی تو سریال خانه سبز”

چه معنی داره تو این دنیا کسی با کسی قهر باشه…
چه معنی داره تو این دنیا کسی تنها باشه…
چه معنی داره تو این دنیا آدم ها یک روز بیان و یک روز برن…
چه معنی داره تو این دنیا دل بعضی ها اینقدر تنگ باشه…
اصلن چه معنی داره تو این دنیا دل بعضی ها از سنگ باشه..

عکس نوشته از این آدمها دوری کنید

دوست داشتنت
چیزیست مانند حیثیت …
هرگز دست نمیکشم از آن …

چه خوبه که
کلید باشیم نه قفل
نوازش باشیم نه سیلی
با هم بخندیم نه به هم
راه باشیم نه سد
نمک لحظه‌ها باشیم
نه نمک زخم‌ها
دست هم رو بگیریم
نه پشت پا بزنیم
دنیا ناچیز است. محبت کنیم

عکس نوشته خدا با من است

آدمها فکر میکنند؛ اگر یک بار دیگر متولد شوند ، جور دیگری زندگی می کنند. شاد و خوشبخت و کم اشتباه خواهند بود. فکر میکنند میتوانند همه چیز را از نو بسازند، محکم و بی نقص!
اما حقیقت ندارد…
اگر ما جسارت طور دیگری زندگی کردن را داشتیم، اگر قدرت تغییر کردن را داشتیم، اگر آدمِ ساختن بودیم، از همین جای زندگیمان به بعد را مى ساختیم!

عکس نوشته بیا با گلها حرف بزن

پیچیدگی های نگاهت
ویرانـــم مے کنــد
وقتے عاشقــانه
به من مے نگــرے
و خیره خیره محوم مے کند

عکس نوشته من نباشم کی جای منو میگیره

یاد تو در گوشه ی
قلبم نشست
شیشه ی اندوه
دلتنگی شکست
دست هایت را
ز دستانم مگیر
این منم در محبس
عشقت اسیر

عکس نوشته دور هم بودن چه حالی داره

‌‌‎‌‌‌‎

“مے نویسم براے تو”
براے تو ڪہ بودنت را
نہ چشمانم میبیند،
نہ گوش هایم مےشنود،
نہ دستانم لمس می ڪند.
تنها،صادقانه با دلم
احساست می ڪنم

عکس نوشته این چه عشقیست

تو مرا جان و جهانی چه کنم جان و جهان را
تو مرا گنج روانی چه کنم سود و زیان را
ز وصال تو خمارم سر مخلوق ندارم
چو تو را صید و شکارم چه کنم تیر و کمان را

عکس نوشته کاش میشد

دلم توســط دلت
بہ لحظہ‌ای شڪارشد
ولی ندیدی و دلم
غـریبِ روزگار شد
بہ دام مانده زخمی و
پر از بھانہ این دلم
از عشقِ تو فقط شده
غمِ زمانہ حاصلم

عکس نوشته وقتی به رفیقتون قول دادید

عکس نوشته باهات قهرم با متن 97

عکس نوشته باهات قهرم با متن ۹۷

برای با تو بودن

نه مهلت میخواهم نه بهانه

توهمیشه درقلبم ماندگاری

من وتو وقتی کنار همیم

قشنگترین ترکیب دنیاییم.

عکس نوشته اسم خود را دوست نذارید

عکس نوشته باهات قهرم با متن 97

عکس نوشته باهات قهرم با متن ۹۷

در آغوشــم بگـــیر
کـــہ بہ امنیـــت آڹ
محتــــاجم
بہ شـــانہ هـــایت
و نوازشــت…
بیـــا تا روے چشمم بنشـانمت
کــہ مـن بے نهـــایت
دوســتت دارم و
مے خواهمــت

عکس نوشته ما جز رضای دوست تمنا نمی کنیم

عکس نوشته باهات قهرم با متن 97

عکس نوشته باهات قهرم با متن ۹۷

بی تو
یک لحظه رمق
در دل و در جانم نیست

بیقــــرارم نکنی!
طاقت هجـــرانم نیست

عشــــق که بهانه نمی خواهـــد
تورا که میبینــــم
بی اجازه می ریزد توی قلبم
خودت قشنــــــگ ترین
بهانه ای برای دوست داشتن
حتی گاهی که از چشمانم دوری

عکس نوشته بدترین نوع گریه

عکس نوشته باهات قهرم با متن 97

عکس نوشته باهات قهرم با متن ۹۷

آغوشِ تـو،
همان امنیتی است
که یک جهان از خواستنش دم میزنند..

عاشقم کردی و اینگونه گرفتار شدم

دوری و فاصله را دیدم و بیمار شدم

چند روزی ست به دیدار تو مشتاقم

من تو چه کردی که چنین عاشق

دیدار شدم

عکس نوشته خوش می روی در جان من

عکس نوشته باهات قهرم با متن 97

عکس نوشته باهات قهرم با متن ۹۷

 

آرزویم این است
که این شهریور جورِ دیگری بیاید
آسمان نه مثل هر سال ،امسال جورِ دیگری آبی
آفتاب بر بام خانه هامان جورِ دیگری بتابد
ابر‌ی اگر بارانیست ، جورِ دیگری ببارد
روزگار جورِ دیگری با ما
آدم‌ها جورِ دیگری باهم
زندگی‌‌ها جورِ دیگری باشند
آرزویم این است
یک روز حالِ من جورِ دیگری باشد
به سراغت بیایم
جورِ دیگری نگاهم کنی‌
جراتی داشته باشم
جورِ دیگری بگویم
” دوستت دارم “

  • علی عزیزی 2
  • ۰
  • ۰

در عکس نوشته فلسفی سنگین تصور تو شما کاربران عزیز سایت عکس نوشته می توانید زیباترین عکس نوشته های فلسفی و سنگین را همراه با متن مشاهده کنید و …

عکس نوشته فلسفی سنگین تصور تو

من آموخته ام چگونه در جهانِ خودم،،
پیرمردی خرفت و بی حوصله باشم / که حالش از دریا بهم می خورد،،
اما چون به آن خو کرده ،، خُب ! قدمی از ساحل دور نمیشود ..،
و همزمان چنان شادمان بخندم،،
که گویا کودکی از حالِ خوشِ مادر،
حقِ خریدِ تمامِ اسباب بازی ها را پیدا کرده است..
یاد گرفته ام شب ها خون منحوسم را از دیوار ها پاک کنم ،،
و با گرگِ بی وجدانِ تویِ شقیقه ام / راه بیایم ،
و سرخپوست وار شب هایم را در چادری/ تنها با خودم و خدایان گلاویز باشم ..
اما روز ها مثل تمامِ آدم ها ناخن های مرتبی داشته باشم ،

عکس نوشته شازده کوچولو

عکس نوشته فلسفی سنگین تصور تو

عکس نوشته فلسفی سنگین تصور تو

لرزشِ دستم را در نحوه ی سیگار کشیدنم مخفی کنم ..
یاد گرفته ام آنچه منم ،
نه قرار است نه نیاز است ،
که در ذهنِ دیگری / هم ارز با حقیقتم / ترجمه گردد ..
و دیگران حق دارند مرا تا نهایت خطا بروند..
گفتم که هیچکس مسئول مرگِ هیچ کس نیست،،
حتی اگر اسلحه را با دست های خودت پر کرده باشی ،
کشیدنِ ماشه هزار دلیل موجه می خواهد …
از زندگی لذت ببر ،
و این گناه کسی نیست،،
اگر حسگر های من و امثال من ،،
برای زندگی قائل به هیچ ارزشِ / شادمان کننده ای نیستند ..
خدا هم شاهد نباشد ،
تو با چشم های خودت دیده ای ،
که چگونه میتوانم در یک میهمانی / مستانه برقصم ،،
اما ترتیبِ درد هایم را حتی/ ذره ای از یاد نبرده باشم ..

عکس نوشته فلسفی سنگین تصور تو

عکس نوشته فلسفی سنگین تصور تو

این روزها بوی تازه ای می دهد هوای مردم شهر..
همهمه های مردم برای نو کردن همه چیز !!
ای کاش کمی هم فکرها نو بشوند !!
فکرها خسته شدند از دستِ ما آدم ها ،،
از بس که بی مصرف ماندند / آن گوشه ی سر ..
بیایید در سالِ جدید
به جای گذاشتن عکس های Fake ( تقلبی ) بر روی پروفایل خود،
از تصاویر واقعی استفاده کنیم..
به جای نوشتن شعارهای تلقبی / خودمان باشیم..
کمی در گذاشتن مطالب بیشتر فکر کنیم ..
به قولِ فریدون : ** این ملت روزی چند وعده گــــــــــــــــــــــــــــــــــول می خورند **
پس ما باعثِ اضافه شدن رژیم غذایی ملت نشویم..
خود بودن تکلیفی است / که واحدی در دانشگاه برایش در نظر گرفته نشده ..
بیایید کمی خودمان باشیم لطفا ..
ممنون..

عکس نوشته دوست داشتن را ثابت می کنند

عکس نوشته فلسفی سنگین تصور تو

عکس نوشته فلسفی سنگین تصور تو

و شما که به سالیانی چنین دوردست به دنیا آمده‌اید//خود ، اگر هنوز ،،
«دنیایی» به جای مانده‌باشد / و «کتابی» که شعرِ مرا در آن بخوانید،،
خفّتِ ارواحِ ما را به لعنت و دشنامی افزون میکنید،،
اگر مبداءِ خراب‌ آبادی هستیم که نامش دنیاست!
ما بسی کوشیده‌ایم که چکشِ خود را / بر ناقوس‌ها و به دیگچه‌ها فرود آریم،
بر خروس‌قندیِ بچه‌ها،،
و بر جمجمه‌ی پوکِ سیاستمداری
که لباسِ رسمی بر تن آراسته باشد.
ما بسی کوشیده‌ایم،،
که از دهلیزِ بی‌ روزنِ خویش دریچه‌یی به دنیا بگشاییم.
ما آبستنِ امیدِ فراوان بوده‌ایم..
دریغا که به روزگارِ ما
کودکان / مُرده به دنیا می‌آیند!
اگر دیگر پای رفتنِمان نیست،
باری!!
قلعه‌بانان این حجت با ما تمام کرده‌اند،،
که اگر می‌خواهیم در این سرزمین اقامت گزینیم ،،
می‌باید با ابلیس قراری ببندیم!!
آمدن از روی حسابی نبود و
رفتن از روی اختیاری…
ما همه عَذراهای آبستنیم:
بی‌آنکه پستان‌هایمان از بهارِ سنگینِ مردی گُل دهد..
زخمِ گُل‌میخ‌ها ، که به تیشه‌ی سنگین،
ریشه‌ی درد را در جانِ عیساهای اندُهگینِمان به فریاد آورده‌ است…
و فریادِ شهیدِشان!
به هنگامی که بر صلیبِ نادانیِ خلق مصلوب می‌شدند که :
« ای پدر، اینان را بیامرز
چرا که، خود نمی‌دانند
که با خود چه می‌کنند!»

عکس نوشته بازهم خدایی هست

عکس نوشته فلسفی سنگین تصور تو

عکس نوشته فلسفی سنگین تصور تو

به سال ها و به سال ها سوالی در ذهن خود به اسارت داشتم !!
(( قبل از تولد در کداااام ناکجاآباد می بوده ام ؟؟ ))
به ناگاه صدایی پوز خندوار همچون میخی بر صلیب بر گوشم کوفت :
که آری،،
پدرت چون گربه ی بالغی می نالید،
و مادرت در اندیشه ی دردِ لذت ناکِ پایان بود،،
که از ره گذر خویش ، قُنداقه ی خالی تو را /می بایست،،
تا از دلقکی حقیر بیاَنبارد..
باری..
و حرکت گهواره،،
از اندام نالان پدرت آغاز شد…
گورستانِ پیر گرسنه بود ،، و درختانِ جوان کودی می جستند!
ماجرا همه این است..
آری..
وَر نه،،
نوسانِ مردان و گهواره ها به جز بهانه ی نیست…
اکنون جمجمه ات عریان ، بر آن همه تلاش و تکاپوی بی حاصلِ فیلسوفانه ،
لبخندی می زند…
به حماقتی خنده می زند که تو از وحشتِ مرگ / بدان تن در دادی :
به زیستن
با غُلی بر پای و
غلاده ئی بر گردن…
زمین
مرا و تو را و اجداد ما را به بازی گرفته است..
و اکنون
به انتظارِ ِ آن که جازِ شلخته ی اسرافیل آغاز شود،
هیچ به از نیشخند زدن نیست…
اما من آن گاه نیز بِنَخواهم جنبید.،
حتی به گونه ی حلاجان.،
چرا که میانِ تمامی سازها،،
سُرنا را بسی ناخوش دارم…

عکس نوشته دلتنگی یعنی او باشد اما برای تو نباشد

عکس نوشته فلسفی سنگین تصور تو

عکس نوشته فلسفی سنگین تصور تو

مگه میشه/ مگه داریم !!
جمله ای که زیاد از گفتنش سورپرایز نمیشم..
بله.. هم میشه هم داریم..
به طورِ مثال:
حذف شدن پستِ آخرِ پروفایلِ بنده ی حقیر..
پس نتیجه می گیریم که از نظر علمی هم میشه یک پست رو از پروفایل شخصی کسی پاک کرد اونم از نوعِ بی اجازه ، هم ، همچنین چیزی داریم..
در هر صورت از دوستانی که لطف کردند و وقت گذاشتند و اون پست رو خواندند و پسندیدند ، شخصا عذرخواهی میکنم ..
هم از جانب خودم که توانایی پاسداری از نظرات دوستانم رو نداشتم هم از طرفِ مسئولین این سایتِ پُربار..
امیدوارم که دیگه شاهد همچنین اتفاقاتی در هیچ شبکه ی اجتماعی نباشیم تا حداقل جمله تأمل برانگیزِ :
مگه میشه، مگه داریم !! همچنان ارزشی برای بر زبان آوردن داشته باشد …

عکس نوشته غصه ها در گلو می شکنند

عکس نوشته فلسفی سنگین تصور تو

عکس نوشته فلسفی سنگین تصور تو

مرگ را دیده ام من / در دیداری غمناک..
مرگ را زیسته ام من/ با آوازی غمناک..
دَردا که مرگ ،، نه مُردنِ شمع ،، و نه باز ماندنِ ساعت است..
نه استراحتِ آغوشِ زنی / که در رجعت جاودانه / بازش یابی..
نه لیمو ی پر آبی که می مَکی / تا آن چه به دور افکندنی ست ،، تفاله یی بیش نباشد..
تجربه یی است غم انگیز و غم انگیز .. به سالها و به سالها و به سالها …
وقتی که گرداگردِ تو را ، مرده گانی زیبا فراگرفته اند،،
یا مُحتضرانی آشنا که تو را / بِدایشان بسته اند،،
با زنجیر های رسمیِ ناشناسنامه ها،،
واوراقِ ناهویت،،
و کاغذهایی که از بسیاری تمبرها و مهرها و مرکب ها / به خوردشان رفته است…
وقتی که به پیراهن تو،،
چانه ها / دَمی از جنبش باز نمی ماند،،
بی آنکه از تمامی صداها / یک صدا / آشنای تو باشد…
وقتی که دردها / از حسادتهای حقیر بر نمی گذرد،،
وپرسش ها همه،،
در محورِ روده هاست…
آری ، مرگ ، انتظاری خوف انگیزیست..
انتظاری که بی رحمانه به طول می انجامد..
مَسخی ست دردناک،،
که مسیح را / شمشیر به کف می گذارد ،، در کوچه های شایعه ،،
تا به دفاع از عِصمت مادرِ خویش برخیزد…
و بودا را،،
با فریادهای شور و شوقِ هلهله ها،،
تا به لباسِ مقدسِ سربازی درآید …
یا دیوژِن را ،،
با یقه ی شکسته و کفشی برقی،،
تا مجلس را به قدوم خویش مزین کند،،
در ضیافتِ شامِ اسکندر…
آری … آری …
من مرگ را زیسته ام ،،، با آوازی غمناک…

عکس نوشته خاطرات تو از یادم نمیره

عکس نوشته فلسفی سنگین تصور تو

عکس نوشته فلسفی سنگین تصور تو

ﺍﮐﻨﻮﻥﮐﻪ ﭼُﻨﯿﻦ ﺯﺑﺎﻥِ ﻧﺎﺧﺸﮑﯿﺪه ﺑﻪ ﮐﺎﻡ ﺍَﻧﺪﺭ ﮐﺸﯿﺪه ﺧﻤﻮﺷﻢ،
ﺍﺯ ﺧﻮﺩ ﻣﯽﭘﺮﺳﻢ:
‏« ﻫﺮﺁﻧﭽﻪ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺎﺷﻢ/ﮔﻔﺘﻪﺍﻡ ﺁﯾﺎ؟ »
ﺩﺭ ﻣﻦ ﺍﻣﺎ، ﺍﻭ/ ﺩﻫﺎﻥِ ﻭ ﻟﺒﯽ ﻣﯽﺑﯿﻨﺪ ﻣﺎﻫﯽﻭﺍﺭ،
ﺑﯽﺍﻣﺎﻥ ﺩﺭ ﮐﺎﺭ،
ﻭ ﺁﻭﺍﯾﯽ ﻧَﻪ..
ﺯﻣﺎﻧﻪﯾﯽﺳﺖ ﮐﻪ
ﺁﺭﯼ
ﮐﻮﺗﻪْﺑﺎﻧﮕﯽ ﺍَﻟﮑُﻨﺎﻥ ﻧﯿﺰ،،
ﻻﻣَﺤﺎﻟﻪ / ﺧﯿﺎﻧﺘﯽ ﻋﻈﯿﻢ ﺑﻪ ﺷﻤﺎﺭ ﺍﺳﺖ ..
ﻧﮑﻨﺪ ﺩﺭ ﺧﻠﻮﺕِ ﺑﯽﺗﻌﺎﺭﻑِ ﺧﻮﯾﺶ / ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ :
‏« ﺍﯼ ﻟﻌﻨﺖِ ﺍﺑﻠﯿﺲ ﺑﺮ ﺗﻮ / ﺑﺎﻣﺪﺍﺩِ ﭘُﺮﺗﻠﺒﯿﺲ ﺑﺎﺩ ! »
ﻣﯽﺑﯿﻨﯽ ﮐﻪ ﻧﯿﺎﻡِ ﭘُﺮﺗﮑﻠﻒِ ﻧﺎﻡﺁﻭﺭﯼِ ﺩﻏﻞﮐﺎﺭﺍﻧﻪﺍﺕ
حتی،،
ﺍﺯ ﺷﻤﺸﯿﺮِ ﭼﻮﺑﯿﻦِ ﮐﻮﺩﮐﺎﻥِ ﺣﻠﺐﺁﺑﺎﺩ ﻧﯿﺰ/ ﺑﯽﺑﻬﺮه ﺗﺮ ﺍﺳﺖ..
ﻫِﯽ ﺑﺮ ﺧﻮﺩ ﻣﯽﺯﻧﻢ ﮐﻪ ﻣﮕﺮ ﺩﺭ ﻭﺍﭘﺴﯿﻦ ﻣﺠﺎﻝِ ﺳﺨﻦ،،
ﻫﺮﺁﻧﭽﻪ ﻣﯽﺗﻮﺍﻧﺴﺘﻢ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢ / ﮔﻔﺘﻪﺍﻡ؟
ﻧﻤﯽﺩﺍﻧﻢ !!؟؟
ﻭ ﺍﯾﻦ ﻓﺮﻭ ﻣُﺮﺩﻥِ ﻏﻤﻨﺎﮎِ ﻓﺘﯿﻠﻪﯾﯽ ﻣﻐﺮﻭﺭ ﺭﺍ ﻣﺎﻧَﺪ ،،
ﺩﺭ ﺍﻧﺒﺎﺭه ﯼ ﭘُﺮﺭﻭﻏﻦِ ﭼﺮﺍﻏﺶ …

عکس نوشته وقتی یه آدم دیگه میشی

عکس نوشته فلسفی سنگین تصور تو

عکس نوشته فلسفی سنگین تصور تو

من چُنینم ..احمقم شاید!
که می داند ،،
که من باید / سنگ های زندانم را به دوش کشم ،،، بسانِ فرزند مریم / که صلیبش را …
و نه بسان شما…
که دسته ی شلاقِ دژخیمِ تان را می تراشید / از استخوانِ برادرتان ،،،
و رشته ی تازیانهِ ی جلادِتان را می بافید / از گیسوانِ خواهرتان،،،
و نگین / به دسته ی شلاقِ خودکامِگان می نشانید / از دندان های شکسته ی پدرتان!
چُنینم من…
زندانی دیوارهای خوشاهنگِ الفاظِ بی زبان…
چُنینم من!
تصویرم را در قابش محبوس کرده ام ،،
و نامم را در شعرم ،،
و پایم را در زنجیرِ زنم،،
و فردایم را در خویشتنِ فرزندم ،،
و دلم را در چنگِ شما … در چنگِ همتلاشی با شما…
که خون گرمِ تان را به سربازانِ جوخه اِعدام / می نوشانید / که از سرما می لرزند،،،
و نگاه شان/ انجمادِ یک حماقت است…
نه چُنانم که تو خوانی … نه چُنانم که تو گویی… آری چُنینم من…

عکس نوشته خیره شو تو چشمام

عکس نوشته فلسفی سنگین تصور تو

عکس نوشته فلسفی سنگین تصور تو

گاهی دلم تنگ می شود / برای لبخندهایی که هرگز نزده ام..
گاهی دلم تنگ می شود / برای اشکهایی که بعد از پدر، نریخته ام..
این ﻣﻨﻢ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺩﻭﺳﺖ داشتن / ﺗﻨﯽ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﻧﻤﺎﻧﺪ..
ﺍﺯ ﺯﺧﻢ / ﺯﺑﺎﻧﯽ که ﺑﻪ ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ ﺑﺎﺯ ﻧﮑﺮﺩﻡ..
این ﻣﻨﻢ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﻡ ﻻﻝ ﻣﯽ ﺷﻮﻡ،، ﺑﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺣﺮﻑ ﻫﺎﯼ ﻣﺸﺘﺮﮎ ﺩﺭ ﻣﺒﻞ ﻫﺎﯼ ﻣﺸﺘﺮﮎ ﺩﺭ ﺳﺮﻡ ﻣﯽ ﻟﻮﻟﺪ ..
ﻣﻨﻢ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﻡ ﺑﻪ ﻓﻠﺴﻔﻪ ﺷﮏ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ / ﻭﻗﺘﯽ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﻋﺘﺒﺎﺭﺵ ﻧﺴﺒﺖ ِ ﻣﺴﺘﻘﯿﻢ ،،
ﺑﻪ ﺗﺨﺘﺨﻮﺍﺏ / طلبیِ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺩﺍﺭﺩ ..
ﺗﻘﺼﯿﺮ ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﻧﺒﻮﺩ …
ﮐﻪ ﺍﺻﻼ / ﻫﯿـﭻ ﮐﺲ ﻧﺒﻮﺩ ،، ﮐﻪ ﺳﺮم / ﺑﻪ تنش ﺑﯿﺎﺭﺯﺩ ..
ﮐﻪ ﺩﺭ ﺍﻭ ،، ﺑﻪ ﺧﻨﺪه ﺩﺍﺭﯼ ِ ﺧﻮﺩﻡ ﺑِﮕِﺮﯾﻢ ،،
ﮐﻪ ﻟﮑﻨﺖ / ﺣﺮﻑِ ﻣﺸﺘﺮﮎِ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯ ﻫﺎﯾﻢ ﻧﺒﺎﺷﺪ..
ﮐﻪ ﺁﻏﻮﺷﺶ ﺭﺍ / ﺩﺭ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺑﻪ ﺭﺥ ِ ﺗﻨﻬﺎﯾﯿﻢ ﻧﮑﺸﺪ ..
ﺑﺎﻭﺭ ﮐﻦ ﺗﻘﺼﯿﺮ ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﻧﺒﻮﺩ ..
ﻓﻘﻂ ﺍﯼ ﮐﺎﺵ،
ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺩﺭ ﮐﻮﺩﮐﯽ،
ﺗﻤﺎﻡ ﮐﺘﺎﺏ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻣﻦ ﻣﻨﻊ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ،،
ﻭ ﻓﻬﻤﯿﺪﻥ / ﻣﻤﻨﻮﻋﻪ ﺗﺮ ﺍﺯ ﺩﯾﺪﻥِ ﻫﻢ ﺁﻏﻮﺷﯽ ﺍﺵ ﺑﺎ ﭘﺪﺭ ﺑﻮﺩ..
تو باور کن که/ تقصیر هیچ کس نبود…

عکس نوشته حرف های دردناک

عکس نوشته فلسفی سنگین تصور تو

عکس نوشته فلسفی سنگین تصور تو

متنی برای من و ما…
می خواهم ﺍﺯ ﺍﯾﺮﺍن ﺣﺮﻑ ﺑﺰﻧﻢ /ﭼﻪ ﮐﻨﻢ ! ﺟﺎﯼ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺟﺰ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻧﺪﯾﺪه ﺍﻡ،،
ﻭ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺩﺭ ﻭﺟﻮﺩﺷﺎﻥ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺁﻣﺪ ﮐﺮﺩه ﺍﻡ/ ﮐﻪ ﺣﺎﻟﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﺭﮎ ﮐﻨﻢ …
ﺑﺮﺍﯼ ﺭﺿﺎﯼ ﺧﺪﺍ ، ﻧﻮﯾﺴﻨﺪه ﯼ ﺍﯾﻦ ﻣﻄﻠﺐ ﺭﺍ ﻫﻢ ﮐﻨﺎﺭ ﺑﮕﺬﺍﺭﯾﺪ ﻓﮑﺮ ﮐﻨﯿﺪ ﺁﻥ ﺭﺍ
ﺍﺗﻔﺎﻗﯽ می خوانید.
ﻣﺎ ﭼﻪ ﻣﻮﺟﻮﺩﺍﺕِ ﺟﺎﻟﺒﯽ ﻫﺴﺘﯿﻢ ؟
ﻫﺰﺍﺭﺍﻥ ﺯﺧﻢ می خوریم ، ﮐﺸﺘﻪ می دهیم ﺑﺮﺍﯼ ﺁﺯﺍﺩﯼ ،
ﺑﯽ ﺁﻧﮑﻪ ﺣﺘﯽ ﻣﻔﻬﻮﻡ ﺩﺭﺳﺘﺶ ﺭﺍ ﺑﺪﺍﻧﯿﻢ..
ﺩﺭ ﺧﺼﻮﺻﯽ ﺗﺮﯾﻦ حریمِ مان/ ﺁﺯﺍﺩ ﺍﻧﺪﯾﺶ ﻧﯿﺴﺘﯿﻢ ﻭ می خواهیم ﺁﺯﺍﺩﯼ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﯾﻦ ﺍﺟﺘﻤﺎعِ مان، ﺑﺴﻂ ﺩﻫﯿﻢ..
ﺑﮕﺬﺍﺭ ﺍﺯ ﺳﺠﺎﺩه ﻫﺎﯾﻤﺎﻥ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﮑﻨﯿﻢ..
ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺍﺯ ﮐﺠﺎ ﺷﻨﺎﺧﺘﯿﻢ ؟
ﺍﺯ ﮐﺠﺎ ﻓﻬﻤﯿﺪﯾﺪ، ﺧﺪﺍﯼ ﻣﺎ ، ﻫﻤﺎﻥ ﻃﻮﺭ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺧﺪﺍﯼ ﻓﺮﺩ ِ ﺑﻐﻞ ﺩﺳﺘﯽ ؟
ﺍﺯ ﮐﺠﺎ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺭﺳﯿﺪﯾﻢ ﮐﻪ ﺣﻖ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﺑﻪ ﻧﺎﻡِ ﺍﻭ ﺗﻔﮑﺮ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﭘﻮﭺ ﺑِﻨﺎﻣﯿﻢ ؟
ﻓﺮﺽ ﮐﻨﯿﺪ ﯾﮏ ﻧﻔﺮ ﮐﻨﺎﺭ ﺷﻤﺎ ﻣﺪﺍﻡ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﺑﺪ ﺑﮕﻮﯾﺪ ، ﺍﺻﻼ ﻣﺴﺨﺮه ﺍﺵ ﮐﻨﺪ.
ﺍﺻﻼ ﺩﺭ ﺷﻌﺮﺵ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻣﺮﯾﻢ ﻫﻤﺒﺴﺘﺮ ﮐﻨﺪ.
ﺁﻧﭽﻨﺎﻥ ﺑﺮﺍﯾﺶ ﺷﻤﺸﯿﺮ می کشیم ﮐﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﺍﺯﺵ ﻧﻤﺎﻧﺪ .
ﯾﺎ می گوییم ﺑﺮﻭ ﺗﻮﺑﻪ ﮐﻦ / ﯾﺎ می گوییم ﺍﺣﻤﻘﯽ ﺑﯿﺶ ﻧﯿﺴﺘﯽ.
ﺩﺭ ﺧﻮﺷﺒﯿﻨﺎﻧﻪ ﺗﺮﯾﻦ ﺣﺎﻟﺖ ﭼﻨﺪ ﻧﻔﺮ ﺍﺯ ﻫﻢ ﺍﻋﺘﻘﺎﺩﺍﺗﺎﻥ ﺭﺍ ﺟﻤﻊ می کنیم،، ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ،
ﺯﯾﺮِ یک ﺗﺤﻘﯿﺮ ِ ﺩﺳﺘﻪ ﺟﻤﻌﯽ ﻣﯿﮕﯿﺮﯾﻢ..
ﺫهنِ مان / ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺣﺼﺎﺭ ﻫﺎ ﺷﻨﺎﺧﺖ..
ﺁﻧﻘﺪﺭ ﮐﻪ ﺟﺮﺍﺕ ﻧﺪﺍﺭﯾﻢ ﺑﺎﻭﺭ ﮐﻨﯿﻢ ﮐﺴﯽ ﻫﻢ می تواند ﺍﺯ ﺑﯿﺮﻭﻥِ ﺍﯾﻦ ﺣﺼﺎﺭ ﻫﺎ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ،،
ﻭ ﺯﺑﺎﻥ ِ ﺻﺤﺒﺘﺶ ﺑﺎ ﺧﺪﺍ ، ﺑﺎ ﺯﺑﺎﻥ ﻣﺎ ﻓﺮﻕ ﮐﻨﺪ..
ﺗﻘﺼﯿﺮ ﺷﻤﺎ ﮐﻪ ﻧﯿﺴﺖ.. هیچ وقت ﮐﺎﺭﯼ ﻧﮑﺮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﻓﮑﺮ ﮐﻨﯿﻢ..
ﮐﺎﺭﯼ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ / ﺍﻋﺘﻘﺎﺩ / ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﻢ!!

عکس نوشته اگر دوست داری اوج پرواز کنی

عکس نوشته فلسفی سنگین تصور تو

عکس نوشته فلسفی سنگین تصور تو

خسته ام / از جا دادنِ یک داروخانه در کِشوی میزم..
خسته ام / از جاده هایی که خودشان ، از ته راه برگشته اند..
ﻓﺮﻗﯽ ﻧﻤﯿﮑﻨﺪ ﺑﻪ ﺻﻠﯿﺐ ﺁﻭﯾﺰﺍﻥ ﺑﺎﺷﻢ ﯾﺎ ﺣﺮام زﺍﺩه ﺧﻄﺎﺏ ﺷﻮﻡ ،،
ﻭقتی ﻣﺮﯾﻢ ﻭ ﺧﺪﺍ ﺭﻭﯼ ﻫﻢ ﺭﯾﺨﺘﻪ ﺍﻧﺪ / ﮐﻪ ﺗﻮ ﻋﺬﺍﺏ ﺑﮑﺸﯽ..
ﺩﯾﮕﺮ ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺴﺖ / ﻋﯿﺴﯽ ﺑﺎﺷﯽ ﯾﺎ ﺍُﻟﯿﻮﺭﺗﻮﯾﺴﺖ ..
ﻫﺮ ﭼﻪ ﺑﺎﺷﯽ ﻃﻮﺭﯼ ﻣﯿﻤﯿﺮﯼ ﮐﻪ ﺑﺮ ﺩﻝ ﺟﻤﻌﯿﺖ ﺑﻨﺸﯿﻨﺪ ،،
ﻭ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺧﻮﺏ ﻫﻮﺭﺍ ﺑِﮑﺸﻨﺪ،،
ﮐﻪ ﺧﻮﺩﺕ ﻫﻢ ﺑﺎﻭﺭ ﮐﻨﯽ ﺧﻠﻘﺖِ ﺗﻮ ﯾﮏ ﺳﻮءِ ﺗﻔﺎﻫﻢ ﺑﯿﺶ ﻧﺒﻮﺩه ﺍﺳﺖ ..
ﻣﺎ ﮔﻨﺎه ﻧﮑﺮﺩه ﺍﯾﻢ ﺁﻧﮕﻮﻧﻪ ﻣﯽ ﺍﻧﺪﯾﺸﯿﻢ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﻏﯿﺮ ﻗﺎﺑﻞ ﻟﻤﺲ ﺍﺳﺖ،،
ﺣﺘﯽ ﺍﮔﺮ ﺁﻧﻬﺎ ﺩﺭ / ﺍﮐﺜﺮﯾﺖ ِ ﺧﻮﯾﺶ ﺑﻤﺎﻧﻨﺪ..
ﻣﻌﯿﺎﺭ ِ ﺗﻌﯿﯿﻦ ﺟﻬﺎﻟﺖ ﻣﺎ / ﺗﻌﺪﺩِ هم فکرﻫﺎﯼ ﺁﻧﻬﺎ ﻧﯿﺴﺖ..
ﺧﻮﺩﺕ ﺭﺍ ﺗﺎ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﯽ ﻭ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﺑﺎﻭﺭ ﮐﻦ ..
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﻗﺎﺑﻠﯿﺖِ ﭘﺬﯾﺮﺵِ ﺳﺮ ﮐﺸﯽ ﻫﺎﯼ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ،،
ﻭﻗﺘﯽ ﺍِﺩﻋﺎﯾﺶ ﺑﻪ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﺭ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﺩﯾﮕﺮ ﻫﻢ ﺧﺘﻢ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ..

عکس نوشته تو را برای خودم میخوام

عکس نوشته فلسفی سنگین تصور تو

عکس نوشته فلسفی سنگین تصور تو

 

باران که آمد ،
به ایستگاه راه آهن که رسیدی ،
دوستانت را جــــــــــــــــــــــــا بگذار.. حتی خدایت را ..
دکمه های کُتت را ببند و به شـــــــــــــــــــــــــــهر برو..
سقفی به پــــــــــــــــــــــــــــــا کن..
سقفی به هر قیمتی!
و آنگاه که دوستی در را زد! هرگز در را باز مکن !
رد پایت را پاک کن !
در طهران یا در هر شهر دیگر ، مترسک هایی را خواهی دید!
نادیده بگیر و رد شو ،،
و در اولین پیچ / راهت را کــــــــــــــــــج کن …
کلاه بر پیشانی بکِش ..
خود را مخفی کن ،،
و رد پایت را از بین بِبـــــــــَــــــــــر..
باران که آمد / بی آنکه در زده باشی / به هر خانه ای وارد شو ،،
و روی هر صندلی که شد ، جا خوش کن !
اما مراقب باش تا کلاهت جا نماند!!
آنچه را که همیشه گفته ای ، دیگر فاش مگو !
اندیشه ات را اگر در دیگری یافتی ، انکار کن !
آنکه امضایی نکرده،،
آنکه عکسی نینداخته،،
و آنکه اقرار نکرده است،،
هرگز گرفتار نخواهد شد..
چُنان که مرگ بر دَرَت کوفت ،،
زندگی را بدرود گـــــــــــــــــــــــــو..
اما مراقب باش،،
قبرت را سنگی نباشد با خطی خوانا !!
و تاریخی که کی و کجا خفته ای!!
این شرط نفس کشیدن در اینجــــــــــاست ..
پس
بار دیگر می گویمت:
رد پایت را پاکـــــــــــــــــــــــــــــــــ کن !!

گوگل

همچنین ببینید :

عکس نوشته فلسفی جدید ۹۷

عکس پروفایل حرف سنگین جدید ۹۷

عکس نوشته سنگین و مفهومی جدید۹۷

عکس پروفایل مردانه سنگین با متن ۹۷

عکس نوشته معنی دار سنگین با متن ۹۷

عکس نوشته های فاز سنگین و تیکه دار

عکس پروفایل فاز سنگین و مشتی

جدیدترین عکس نوشته فلسفی, عکس نوشته فلسفی, عکس نوشته های فلسفی, دانلود عکس نوشته فلسفی ترین, عکس نوشته حکیمانه و فلسفی, عکس نوشته سنگین پروفایل, عکس نوشته سنگین دخترانه ۱۸, عکس نوشته سنگینوتیکه دار,

  • علی عزیزی 2