در عکس نوشته
سیستانی و بلوچستانی با متن شما کاربران عزیز سایت عکس نوشته می توانید
عکس نوشته های جذاب سیستانی و بلوچستانی را همراه با متن مشاهده کنید و …
عکس نوشته سیستانی و بلوچستانی با متن
دخترم ای آسمان من!
مادرت امشب به یادت آسمان را می نگارد!
نازنینم کودک من!
چه اندوه دلت را باز بر بال فرشته می نشانی؟؟!!!!
بیا برمن!
مادرت!
فالی بزن شاید خدا گفته ؟!
که یادش روشنی بخش دوچشم پرزاندوهت زاندوهت!
مادرت لیلا…
چه بی تاب است !
برای آن دو چشمانت!
دوچشم نیلگونت!
آسمان من!
عکس نوشته سیستانی من سیستانی هستم
عکس نوشته سیستانی و بلوچستانی با متن
در عاشقانه های من خسته دل بخوان
این سوز پر خروش نهفته به سینه را
فریاد بی صدای این ذهن خسته را
بی تابی دل از اضطراب گذشت دقیقه ها
در بیت های زندهء اشعار من ببین
جان کندن ناامید یک مرد دل شکسته را
تدفین هرچه ز جنس غرور در خاک سینه را
مرگ سریع عمر در پی تشییع لحظه ها
در هر ترانه و غزل و مثنوی من بجوی
تثبیت پنجهء کینه جوی غم بر روی قلب را
جولان بی صدای فسردگی درون فضای سینه را
خاموشی چراغ امید در ظلمت این گور سرخ را
عکس نوشته سیستانی من یه سیستانی ام
عکس نوشته سیستانی و بلوچستانی با متن
شاعر میثم باقری فر
عاشقانه تر از این نیست
که در میان حادثه و تشویش
در جهنم نبود تو
دستان مظطربم
گل سرخی بکارد
عاشقانه تر از این نیست
که در واپسین لحظات باورم
از بودن تو
باور نکنم
که رفته ای…… …
عکس نوشته سیستانی من از تبار یعقوب لیث
عکس نوشته سیستانی و بلوچستانی با متن
شاعر علیرضا کریمی
ره دل زدی و رفتی
به کجا چنین شتابان؟
به کجا توان خزیدن
که دلت شود پریشان؟
……………
ز نگاه سرد چون تو
چه کسی پناه من شد؟
چه کسی سرم به شانه
نفسی به آه من شد؟
……………
شب دلکشی نشستی
به هزار آه جانسوز
به درون فکر مردی
که بمرده بود هر روز
……………
ره دل زدی و رفتی
به کجا چنین شتابان؟
ز چه کس فرار کردی
چو کبوتری هراسان؟
……………
بزدی ره دلم را
بزند رهت کسی هم
که به این سرای پر غم
رسد انتقام هر دم
……………
ننوشته کس برایم
دو، سه بیت عاشقانه …
عکس نوشته سیستانی در این پیکار بی یاور
عکس نوشته سیستانی و بلوچستانی با متن
دیگر منتظر کسی نیستم
هر که آمد…
ستاره از رویاهایم دزدید
هر که آمد…
سفیدی از کبوترانم چید
هر که آمد…
لبخند از لبهایم برید
منتظر کسی نیستم
ازسر خستگی در این ایستگاه نشستهام
عکس نوشته من یه زابلی ام
عکس نوشته سیستانی و بلوچستانی با متن
شاعر امیرحسین توکلی
مثل رگبار ستاره رو تن خشک کویره
لحظه های عاشقانه تو چشای تو اسیره
انگاری من و تو امشب روی ابرا خونه داریم
واسه ی خوندن از عشق ما هزار بهونه داریم
دوباره قلب من و تو از تو سینه پر می گیره
هر چی بود از غم غصه با نگاه تو می میره
بزار تا سپیده ی صبح صد تا شعر از تو بسازم
زندگیم رو با یه بوسه پای عشق تو ببازم
با تو بودن نه یه رویا نه دیگه مثل سرابه
این دل من تاقیامت واسه چیدنت خرابه
…
عکس نوشته مادر همونیه که
عکس نوشته سیستانی و بلوچستانی با متن
شاعر فنا
گفته بودی : زندگانی
گفته بودم :
آرزوهای جوانی
نغمه های آسمانی
عشقهای کودکانه
رد پایی عاشقانه
یادت آید
یادم آمد :
دست در دست
در خیابان
بوسهای دزدکانه
وه چه پاک و عاشقانه
میگریزم
میگریزم
در گذشته در گذشته
عکس نوشته بدترین شکل دلتنگی
عکس نوشته سیستانی و بلوچستانی با متن
شاعر مهندس مصطفی هاشم زاده
بستر بیخوابیهای شبانهام
خیال قامت توست …
نه !
نه !
نمیگویم
شبانههایم
ریشه در خاک نیاز
بستهاند ؛
دیریست
از بینیازی
به ناز رسیدهام
اما ،
هنوز
ناز توست
نماز رکعتهای عاشقانهام ؛
اشارتی کن
که من
تشنه به پا و سر
در پی تو
جستنم …
تهران ، آذرماه هشتادوچهار …
عکس نوشته وصال دلبری
عکس نوشته سیستانی و بلوچستانی با متن
گاهی وقت خداحافظی از کسی که دوستش داری
بهش میگی: “مواظب خودت باش”
مواظب خودت باش یعنی نگرانتم!
مواظب خودت باش یعنی برام مهمی!
مواظب خودت باش یعنی دوستت دارم!
مواظب خودت باش یعنی فکرم پیش توئه!
مواظب خودت باش یعنی به خدا میسپارمت!
مواظب خودت باش یعنی از الان دلم واست تنگ شده!
مواظب خودت باش یعنی…واقعا مواظب خودت باش…
عکس نوشته دعای شبانه برای عشقت
عکس نوشته سیستانی و بلوچستانی با متن
وقتى تو میایى
به سرزمینى خوشبخت بدل مى شوم
به سرزمینى پر از آواز پرنده
وقتى تو مى روى
سر در گریبانم
مثل مردمى که
کسى را از دست داده اند .
عکس نوشته من حسادت میکنم به قلب دشمنت
شاعر یغما گلروئی
میگه مرده نفس نمی کشه ؟
کی میگه نبض جسد نمی زنه ؟
چشمات رو به دم این آینه بدوز
ببین این مرده چقدر شکل منه
من که با هر
نفسم ده تا دریچه وا می شد
با صدای زمزمه م قله ها جابجا می شد
حالا خیلی وقته مردم زیر ماسک زندگی
آخ ! اگه دوباره چشمام از قفس رها می شد
من مثه زلزله ام ‚ شبیه طوفان تبس
دم عیسی رو نمی خوام ‚ تو غروب این قفس
نفس منه که قبرستون رو زنده می کنه
من خودم
یه پا مسیحم اما بی تو ‚ بی نفس
می دونم خوب می دونم ترانه عاشقانه نیست
رنگ واژه های من …
عکس نوشته ما که از خاک کربلا دوریم
ﺩﻭﺗﺎ ﺩﺳﺘﺎﺷﻮ ﻣﺸﺖ ﮐﺮﺩ ﺟﻠﻮﻡ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ :
ﺍﮔﻪ ﺑﮕﯽ گل ﮐﺪﻭﻣﻪ ﻣﯿﻤﻮﻧﻢ …!!!
ﭼﻪ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﺳﺨﺘﯽ ﺑﻮﺩ …
ﺗﺮﺱ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻧﺶ ﺗﻤﺎﻡ ﻭﺟﻮﺩﻣﻮ ﻓﺮﺍ ﮔﺮﻓﺘﻪ
ﺑﻮﺩ …
ﺑﺮﺍﯼ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻧﺪﺍﺩﻧﺶ ﻣﺤﮑﻢ ﺯﺩﻡ ﭘﺸﺖ ﺩﺳﺖ ﭼﭙﺶ !!!
ﻭ ﮔﻔﺘﻢ ﺍﯾﻦ ﮔﻠﻪ …!!!
ﺩﺳﺘﺸﻮ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩ …
گل بود،،،،،
ﺍﺷﮑﺎﻡ ﺟﺎﺭﯼ ﺷﺪ ﺭﻭﯼ ﮔﻮﻧﻪ ﻫﺎﻡ …
ﺣﻮﺍﺳﺶ ﻧﺒﻮﺩ،ﻭﻗﺘﯽ ﺑﺎ ﺩﺳﺖ ﺭﺍﺳﺘﺶ ﺍﺷﮑﺎﻣﻮ ﭘﺎﮎ ﮐﺮﺩ …
ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ تو ﺩﺳﺖ ﺭﺍﺳﺘﺶ ﻫﻢ گل بود!!!!!!
آنکه تو را میخواهد!!!!
به هر بهانه ای میماند!!!!!!
عکس نوشته دیگه عاشق نمیشی
شاعر وحیدپورزارع
به خیالت می گویم گم شو
شد چهار سال که بی تو
پشت سبز ترین چراغ این خیابان گم شده ام !
دستم دیگر در دست خودم نیست !
تمام شهر در فنجان قهوه ی ما شناورند !
من نام خودم روی این خیابان گذاشته ام !
وقتی در ساعتهای انتظار تو
شهید می شدم !
شنیده ام خوشبخت شده ای
بدبخت تر از من در من است
که سیاه روی سیاه می گذارد و
از فاجعه بالا می رود!
بگو کدام کوچه آبستن قرار می شود!
بگو کدام پر قو سر تو را با دیگری پیوند می دهد
هیچ کس مثل من با تو پرواز نمی کند !
ببین …
عکس نوشته سد بین تو و هدفت
غزل بلوچی: « گِهتِرڃـن مردم »
مَئ جِهانـَـئ گـُـلْ بـڃوَس و وارَنْتْ
گِهْتِـــرِڃـن مردم، واجَه هَــپْـتارَنْتْ!
عِشْـکی گـُـپْتاران، دستِ هَـپْـتاران
گَـَـنْجَئ بُمْپانان، سِیَه سَرِڃـن مارَنْتْ!
عاشکانْ نـَـیْلـَـنْتّ عِشْکـَئ دیّوانا!
وَتْ پَه وَتْ کـَـنْدَن گـُــ̈طّ شاکارَنْتْ
مِهْلـَـبڃـن شـَـیْرانْ؛ وانـَگا نـَـیْلـَـنْتْ!
وَتْ گــُـشـَـئ زانُن شاهِ گـُـپْـتارَنْتْ
مَئ دِلی گــَـپّانْ؛ بـڃ کـَـس و یارَنْت …
عکس نوشته پرواز فایده ندارد
شاعر ناصر باقرپور تهمتن
عاشقانه*
پرنده عشق
بال ارزو می گشاید
و در اسمان جوانی
هوس مهربانی می کند
گل مریم
به گلستان سری می زند
و در باغچه ی خانه
هوس عاشقی میکند
وسعت خیال
پرواز بی پایان می طلبد
به سرزمین عاشقی
و پرنده ی عشق
در استانه ی جوانی
در اسمان گلستان پرواز میکند
ودر اندیشه دارد
در زمستانی سرد
عشق را به حریم خانه اش محرم کند
و مریم
میهمان خلوت شبهای عاشق است
و عاشق لبریز از نیاز
به فرداها می اندیشد
و معشوق با ناز
به فکر امروز است
دل عاشق گرفتار است …
عکس نوشته دوستت دارم ای امید محال
شاعر بهاره
مرا از شروع شب این زمانه
کشاندی به اوج ستاره، ترانه
تو ای زندگی را بهانه، تو ای نور
تو اویی و یا یک نشانه؟!
همین دانم این نظم از توست
تو آهنگ موزون رشد جوانه
تو در انتهای غزل روشن و گرم
وجودم به سویت روانه
تو وزنی برای غزلها
غزلهای ناب،
عاشقانه!
عکس نوشته خدا رسوام نکرد
ای دست
ای مخمل نسیم
ای بازگشته از سفر بیکرانگی :
– از سرزمین پاک گیاهان مهرزی –
ایکاش
گرده های محبت را
در ذهن سبز
گونه ی من ، بارور کنی .
ایکاش ،
می گشودیم آرام
ایکاش
جکله های تنم را
آهنگ عاشقانه می دادی
آنگاه
آن عاشقانه را
از بر می خواندی
ایکاش
با من می ماندی
روزی هزار بار
من را به نام می خواندی
ایکاش …
عکس نوشته اینجوری شده دیگه
عطر تن درخت
اندام نازنین بلندش
گرمای عاشقانه ی خونش
پستان غنچه اش
ساق خوش کشیده ی موزونش
در من ، بهار سبز نوازش را
بیدار می کند
گویی در انحنای کمرگاهش
در تنگنای جامه ی کوتاهش
یک چشم یا دهان
یا زین دو مهربانتر : یک دل
یک آشیان کوچک پنهان
سرچشمه ی طلوع و تولد
لبریز از محبت خورشید
با من حدیث شیفتگی را
تکرار می کند
من ، عاشق جمال درختم
دردش بهجان عاشق
من باد
اندیشه اش موافق من باد
عکس نوشته بعدها متوجه میشید شب برای خواب نیست
دیشبم باردگر!
مادرت لیلا!
به فالی روشنی بخش دل بی تاب مادر!
گفت ای آن دو چشم ناز دختر
گفت ای نازنین آسمان من
براندوه دوچشم نیلگونت گو � …
عکس نوشته عاشقانه دونفره, عکس
نوشته عاشقانه و احساسی جدید, عکس نوشته عاشقانه زیبا, عکس نوشته عاشقانه
غمگین, عکس نوشته عاشقانه برای پروفایل, عکس نوشته عاشقانه ی پس زمینه
فوتوشاپ, عکس نوشته عاشقانه دختروپسر, عکس نوشته عاشقانه با زبان کردی, عکس
نوشته عاشقانه ۲۰۱۵,