در عکس نوشته شاخ برای پروفایل با متن شما کاربران عزیز سایت عکس نوشته می توانید متفاوت ترین عکس پروفایل های عاشقانه شاخ برای پروفایل خود را مشاهده کنید و …
عکس نوشته شاخ برای پروفایل با متن
عکس نوشته یک نفر خبر از عشق دارد بدهد
عکس نوشته آزمودم دل خود را
این روزا عادت همه رفتن ودل شکستنه
درد تموم عاشقا پای کسی نشستنه
این روزا مشق بچه ها یه صفحه آشفتگیه
گردای رو اینه ها فقط غم زندگیه
این روزا درد عاشقا فقط غم ندیدنه
مشکل بی ستاره ها یه کم ستاره چیدنه
این روزا کار گلدونا از شبنمی تر شدنه
آرزوی شقایقا یه شب کبوتر شدنه
این روزا آسمونمون پر از شکسته بالیه
جای نگاه عاشقت باز توی خونه خالیه
این روزا کار آدما دلهای پاک رو بردنه
بعدش اونو گرفتن و به دیگری سپردنه
این روزا کار آدما تو انتظار گذاشتنه
عکس نوشته شما پسرا هر چقدر آس باشید
ساده ترین بهانشون از هم خبر نداشتنه
این روزا سهم عاشقا غصه و بی وفاییه
جرم تمومشون فقط لذت آشناییه
این روزا توی هر قفس یکی دو تا قناریه
شبها غم قناریها تو خواب خونه جاریه
این روزا چشمای همه غرق نیاز شبنمه
رو گونه هر عاشقی چند قطره بارون غمه
این روزا ورد بچه ها بازی چرخ و فلکه
قلبای مثل دریامون پر از خراش و ترکه
این روزا عادت گلها مرگ و بهونه کردنه
کار چشمای آدما دل رو دیونه کردنه
این روزا کار رویامون از پونه خونه ساختنه
نشونه پروانگی زندگی ها رو باختنه
این روزا تنها چارمون شاید پرنده مردنه
رو بام پاک آسمون ستاره رو شمردنه
عکس نوشته تا بی نهایت دوست دارم
این روزا آدما دیگه تو قلب هم جا ندارن
مردم دیگه تو دلهاشون یه قطره دریا ندارن
این روزا فرش کوچه ها تو حسرت یه عابره
هر جا یکی منتظر ورود یه مسافره
این روزا هیچ مسافری بر نمی گرده به خونه
چشای خسته تا ابد به در بسته می مونه
این روزا قصه ها همش قصه دل سوزوندنه
خلاصه حرف همه پر زدن و نموندنه
این روزا درد آدما فقط غم بی کسیه
زندگیشون حاصلی از حسرت و دلواپسیه
این روزا خوشبختی ما پشت مه نبودنه
کار تموم شاعرا فقط غزل سرودنه
این روزا درد آدما داشتن چتر تو بارونه
چشمای خیس و ابریشون همپای رود کارونه
این روزا دوستا هم دیگه با هم صداقت ندارن
یه وقتا توی زندگی همدیگر و جا می ذارن
جنس دلای آدما این روزا سخت و سنگیه
عکس نوشته مهر ماهی ام
فقط توی نقاشیا دنیا قشنگ و رنگیه
این روزا جرم عاشقی شهر دل و فروختنه
چاره فقط نشستن و به پای چشمی سوختنه
اسم گلا رو این روزا دیگه کسی نمی دونه
اما تو تا دلت بخواد اینجا غریب فراوونه
این روزا فرصت دلا برای عاشقی کمه
زخمای بی ستاره ها تشنه یاس مرهمه
این روزا اشک مون فقط چاره ی بی قراریه
تنها پناه آدما عکسای یادگاریه
این روزا فصل غربت عشق و بیدهای مجنونه
بغضای کال باغچه منتظر یه بارونه
این روزا دوستای خوبم همدیگر رو گم میکنن
دلای پاک و ساده رو فدای مردم میکنن
این روزا آدما کمن پشت نقاب پنجره
عکس نوشته بدون تو بهشت را نمیخواهم
کمتر میبینی کسی رو که تا ابد منتظره
مردم ما به همدیگه فقط زود عادت می کنن
حقا که بی وفایی رو خوب هم رعایت میکنن
درسته که اینجا همه پاییزا رو دوست ندارن
پاییز که از راه میرسه پا روی برگاش می ذارن
اما شاید تو زندگی یه بغض خیس و کال دارن
چند تا غم و یه غصه و آرزوی محال دارن
این روزا باید هممون برای هم سایه باشیم
شبا یه کم دلواپس کودک همسایه باشیم
اون وقت دوباره آدما دستاشون رو پل میکنن
دردای ارغوانی رو با هم تحمل می کنن
اگه به هم کمک کنیم زندگی دیدنی میشه
بر سر پیمان می مونن دوستای خوب تا همیشه
اما نه فکر که میکنم این کار یه کار ساده نیست
انگار برای گل شدن هنوز هوا آماده نیست
عکس نوشته اردیبهشت ماهی ام
نشد یه قصری بسازم ٬ پنجره هاش آبی باشه
من باشم و اون باشه و یک شب مهتابی باشه
نشد یه جا بمونه و آخر بشه مال خودم
حتی یه بار یادش نموند ٬ ماه و روز تولدم
با همه التماس من نشد دیگه نره سفر
شعرام به جز اون روی هر دیوونه ای گذاشت اثر
نشد برم بغل بغل واسش شقایق بچینم
نه این که من نخوام برم ٬ نذاشت گل ها رو ببینم
نشد همه دعا کنن همیشه اون باشه پیشم
یکی میگفت ٬ خواب دیده که اون گفته عاشقش میشم
اما نشد قسمت ما یه لحظه ی روشن و خوش
پیغام واسش فرستادم ٬ بیا بازم منو بکش
نشد که نشکنه بازم این چینی شکستنی
هیچ جای دنیا ندیدم ٬ عجب چشای روشنی
باور نکرد یه مژه اش رو ببه صد تا دریا نمیدم
عکس نوشته رویای داشتن تو
یه تار مو خواستم نداد ٬ گفت به تو دنیا نمیدم
راست میگه هر چی اون بگه ٬ من کجا و دیوونگی
چه جور به حرفش گوش کنم ؟ اون گفت بچسب به زندگی
خلاصه که آخر نشد ما گل سرخ رو بو کنیم
اون گفت برو که بتونیم خوب حفظ آبرو کنیم
نشد یه بارم برسم یه آرزوهای محال
یه خاطره مونده برام با یه سبد میوه ی کال
عکس نوشته عاشقت شدم یهوی
نشد منم واسه یه بار به آرزوهام برسم
گذشته کار از کارمون ٬ دیر شده به خدا قسم
نشد به موقع این کویر ٬ ابری شه بارون بگیره
نشد ٬ خودش آینه که هست ٬ بیاد و شمعدون بگیره
نشد بپاشم زیر پاش ٬ عطر گل محمدی
نشد بهم جواب بده ٬ حتی بهم بگه بدی
عکس نوشته با وجود دخترا مشکلات شکلاتن
نشد دوست دارم بگه ٬ به من که نه به دیگری
نشد یه بارم نگذره از روی شعرا سرسری
نشد یه کاری بکنه که بدونم دوسم داره
آتیش گرفتم و یه بار نگام نکرد بگه ٬ آره
نشد یه بار حرف بزنه نذاره پای سرنوشت
نشد یه شب نگم خدا ٬ الهی که بره بهشت
عکس نوشته خرداد ماهی ام
نشد شبی یه بار واسش یه فال حافظ نگیرم
نشد تو رویاهام براش روزی هزار بار نمیرم
نشد برم ٬ نشد نره ٬ نشد بخواد ٬ نشد بیاد
نشد ولی شاید بشه ٬ واسم دعا کنید زیاد
از شما پنهون نکنم ٬ یه حرفایی بهم زده
گفته همین روزا میاد اما هنوز نیومده
قصه داره تموم میشه ٬ مثل تموم قصه ها
فقط واسم دعا کنید اول خدا بعدم شما . . .
عکس نوشته من دلم برات تنگ میشه
سلام ای بی وفا ، ای بی ترحم
سلام ای خنجر حرفای مردم
سلام ای آشنا با رنگ خونم
سلام ای دشمن زیبای جونم
بازم نامه می دم با سطر قرمز
آخه این بار شده من با تو هرگز
عکس نوشته مرا حسرت دوریت نخواهد بود
نمی خوام حالتو حتی بدونم
تعجب می کنی آره همونم
همونی که زمونی قلبشو باخت
همون که از تو یک بت ، یک خدا ساخت
همونی که برات هر لحظه می مرد
که ذکر نامتو بی جون نمی برد
همونم که می گفتم نازنینم
بمیرم اما اشکاتو نبینم
عکس نوشته می خواهم ببوسمت
همون که دست تو ، مهر لباش بود
اگه زانو نمی زد غم باهاش بود
حالا آروم نشستم روی زانوم
ولی دیگه گذشت اون حرفا ، خانوم
تعجب می کنی آره عجیبه
می خوام دور شم ازت خیلی غریبه
خیال کردی همیشه زیر پاتم ؟
با این نامردیات بازم باهاتم ؟
برات کافی نبود حتی جوونیم
تموم شد آره گم شد مهربونیم
عکس نوشته عشق رازیست که باید به خدا گفت
تو مث یه اتفاقی که می خواد یه روز بیفته
مث اون شعر تری که هیچکسی هنوز نگفته
مث قاب عکس زردی که نشسته روی دیوار
مث اشکایی که اروم می چکن رو سیم گیتار
دس تو حسیه مثل چیدن سیبای قرمز
مث سینه ریزی که روش , می نویسن بی تو هرگز
مث ذوق یه کویری بعد یه دعای بارون
مث نقش فال قهوه , توی کوچه های فنجون
مث بیشتر بهارا دوباره من از تو دورم
بیا و نذار بریزه اخرین برگ غرورم