در عکس اسم قلبی عاشقانه جدید شما کاربران محترم سایت عکس نوشته شاهد زیباترین طرح های رایگان لوگوی اسم عاشقانه برای پروفایل کاربران خواهید بود و …
عکس اسم قلبی عاشقانه جدید
زین گونه ام که در غم غربت شکیب نیست
گر سر کنم شکایت هجران غریب نیست
جانم بگیر و صحبت جانانه ام ببخش
کز جان شکیب هست و ز جانان شکیب نیست
گم گشته ی دیار محبت کجا رود؟!
نام حبیب هست و نشان حبیب نیست
عکس اسم فرزانه قلبی
عاشق منم که یار به حالم نظر نکرد
ای خواجه درد هست و لیکن طبیب نیست
در کار عشق او که جهانیش مدعی ست
این شکر چون کنیم که ما را رقیب نیست؟!
جانا نصاب حُسن تو حد کمال یافت
وین بخت بین که از تو هنوزم نصیب نیست
گلبانگ سایه گوش کن ای سرو خوش خرام
کاین سوز دل به ناله ی هر عندلیب نیست
عکس اسم محسن و نازلی
نردبان این جهان ما و منی ست
عاقبت این نردبان افتادنی ست
لاجرم هرکس که بالاتر نشست
استخوانش سخت تر خواهد شکست
عکس اسم حسین و مهسا
گر چه مستیم و خرابیم چو شب های دگر
باز کن ساقی مجلس سر مینای دگر
امشبی را که در آنیم غنیمت شمریم
شاید ای جان نرسیدیم به فردای دگر
مست مستم مشکن قدر خود ای پنجه ی غم
من به میخانه ام امشب تو برو جای دگر
چه به میخانه چه محراب حرامم باشد
گر به جز عشق توأم هست تمنای دگر
تا روم از پی یار دگری می باید
جز دل من دلی و جز تو دلارای دگر
نشنیده است گلی بوی تو ای غنچه ی ناز
بوده ام ورنه بسی همدم گلهای دگر
عکس اسم مهدی و سمانه
اگر چه خواب نیاید بهچشم کم سویم
ولی بخاطر تو، شب بخیر می گویم
من از هجومِ خیالِ تو باز بیدارم
بخوابراحتو خوش ای نگار مهرویم
عکس اسم رضا و صبا
من نه خود می روم ، او مرا می کشد
کاو سرگشته را کهربا می کشد
چون گریبان ز چنگش رها می کنم
دامنم را به قهر از قفا می کشد
دست و پا می زنم می رباید سرم
سر رها می کنم دست و پا می کشد
گفتم این عشق اگر واگذارد مرا
گفت اگر واگذارم وفا می کشد
گفتم این گوش تو خفته زیر زبان
حرف ناگفته را از خفا می کشد
گفت از آن پیش تر این مشام نهان
بوی اندیشه را در هوا می کشد
لذت نان شدن زیر دندان او
گندمم را سوی آسیا می کشد
سایه ی او شدم چون گریزم ازو ؟
در پی اش می روم تا کجا می کشد
عکس اسم اسامه جانم
زین گونه ام که در غم غربت شکیب نیست
گر سر کنم شکایت هجران غریب نیست
جانم بگیر و صحبت جانانه ام ببخش
کز جان شکیب هست و ز جانان شکیب نیست
گم گشته ی دیار محبت کجا رود
نام حبیب هست و نشان حبیب نیست
عاشق منم که یار به حالم نظر نکرد
ای خواجه درد هست و لیکن طبیب نیست
در کار عشق او که جهانیش مدعی ست
این شکر چون کنیم که ما را رقیب نیست
جانا نصاب حسن تو حد کمال یافت
وین بخت بین که از تو هنوزم نصیب نیست
گلبانگ سایه گوش کن ای سرو خوش خرام
کاین سوز دل به ناله ی هر عندلیب نیست
عکس اسم علی و فاطمه
منشین چنین زار و حزین چون روی زردان
شعری بخوان ،سازی بزن ، جامی بگردان
ره دور و فرصت دیر اما شوق دیدار
منزل به منزل میرود با رهنوردان
من بر همان عهدم که با زلف تو بستم
پیمان شکستن نیست در آیین مردان
گر رهرو عشقی تو پاس ره نگهدار
بالله که بیزار است ره زین هرزه گردان
صد دوزخ اینجا بفسرد آری عجب نیست
گر درنگیرد آتشت با سینه سردان
آنکو به دل دردی ندارد آدمی نیست
بیزارم از بازار این بیهیچ دردان
آری هنر بی عیب حرمان نیست لیکن
محروم تر برگشتم از پیش هنردان!
با تلخکامی صبر کن ای جان شیرین
دانی که دنیا زهر دارد در شکردان
گردن رها کن سایه از بند تعلق
تا وارهی از چنبر این چرخ گردان!
عکس اسم محمد رضا و فائزه
نه لب گشایدم از گل نه دل کشد به نبید
چه بی نشاط بهاری که بی رخ تو رسید
نشان داغ دل ماست لاله ای که شکفت
به سوگواری زلف تو این بنفشه دمید
بیا که خاک رهت لاله زار خواهد شد
ز بس که خون دل از چشم انتظار چکید
به یاد زلف نگونسار شاهدان چمن
ببین در آینه ی جویبار گریه بید
عکس اسم بهروز و فیروزه
به دور ما که همه خون دل به ساغرهاست
ز چشم ساقی غمگین که بوسه خواهید چید
چه جای من که در این روزگار بی فریاد
ز دست جور تو ناهید برفلک نالید
ازاین چراغ توام چشم روشنایی نیست
که کس ز آتش بیداد،غیر دود ندید
گذشت عمر و به دل عشوه میخریم هنوز
که هست درپی شام سیاه،صبح سپید
کراست سایه در این فتنه ها امید امان
گذشت آن زمان که دلی بود در امان امید
صفای آینه ی خواجه بین کزین دم سرد
نشد مکدر و بر آه عاشقان بخشید
عکس اسم مرتضی و یاسمن
با آن همه نیاز که من داشتم به تو،
پرهیزِ عاشقانه من ناگزیر بود.
من بارها به سوی تو بازآمدم، ولی
هر بار دیر بود..
– هوشنگ ابتهاج
عکس اسم روناک و سوران
گفتمش:
شیرین ترین آواز چیست ؟
چشم ِ غمگینش به رویم خیره ماند
قطره قطره اشکش از مژگان چکید
لرزه افتادش به گیسوی بلند
زیر ِ لب غمناک خواند :
” ناله ی زنجیرها بر دست ِ من !
عکس اسم مسعود و مریم
فت آن سوار کولی با خود تو را نبرده
شب مانده است و با شب تاریکی فشرده
کولی کنار آتش رقص شبانه ات کو؟
شادی چرا رمیده؟ آتش چرا فسرده؟
رفت آنکه پیش پایش دریا ستاره کردی
دستان مهربانش یک قطره ناسترده
می رفت گرد راهش از دود آه تیره
نیلو فرانه در باد پیچیده تاب خورده
سودای همرهی را گیسو به باد دادی
رفت آن سوار با خود یک تار مو نبرده
عکس اسم مهدی و بهناز
زمانه قرعه ی نو میزند به نام شما
خوشا شما که جهان میرود به کام شما
درین هوا چه نفسها پر آتش است و خوش است
که بوی عود دل ماست در مشام شما
تنور سینه ی سوزان ما به یاد آرید
کز آتش دل ما پخته گشت خام شما
فروغ گوهری از گنج خانه ی دل ماست
چراغ صبح که برمیدمد ز بام شما
ز صدق آینه کردار صبحخیزان بود
عکس اسم دوباره دایی شدم
که نقش طلعت خورشید یافت شام شما
زمان به دست شما میدهد زمام مراد
از آنکه هست به دست خرد زمام شما
همای اوج سعادت که میگریخت ز خاک
شد از امان زمین دانهچین دام شما
به زیر ران طلب زین کنید اسب مراد
که چون سمند زمین شد سپهر رام شما
به شعر سایه در آن بزمگاه آزادی
طرب کنید که پر نوش باد جام شما
عکس اسم برای عروسی
دلـــــــــم از فرط گنــه
سنگ شـده
کــاری کــن
کــه نفـس هـــای تـو در سنگ اثرخواهدکــرد . . .
زین پیش از پس و پیش زلف دو تا مگستر
در پیش پای دل ها دام بلا مگستر
تا کی کنی پریشان دل های مبتلا را
آن خرمن بلا را پیش صبا مگستر
بر پای مرغ مالوف کس رشته می نبندد
دام فسون خدا را بر آشنا مگستر
من خود به خواهش خویش سر در پی ات نهادم
دستان مساز و دامم در پیش پا مگستر
چون شب سیاه کردی بر سایه روز روشن
بر آن مه دو هفته زلف دو تا مگستر
عکس اسم سعید و زهرا
خـودت گفتی کـه نـازل میکنی آرامـش را بـر قـلـب مـومـنان
مـگـر نـه ؟
قـبـول … مـومـن نـیـسـتـم
امـا
بـنـده ات کـه هستم
میشود بـر دل مـن نـیـز نـازل کنی ؟
عکس اسم امیر و یگانه
مــن و تــو کنار دریا فصـــل عاشـــــقونه داشتیم …
روی هر ســـنگی و مــــوجی گل خاطـــره میکاشــتیم …
دست به دست هم میرفتیم پابرهنه روی شـــن ها …
حتی اندازه ی یک غـــــم ٬ فاصــــله نبود بین مــا …
منو تو قـــصه میگفتیم واسه ماهیای دریــــا …
تا که از ما یــــاد بگیرن که نزارن همو تنـــــها …
عکس اسم خلیل و عایشه
دلم شکسته ، دلم را نمی خری آقا ؟
مرا به صحن بهشتت نمی بری آقا ؟
اگر چه غرق گناهم ولی خبر دارم
تو آبروی کسی را نمی بری آقا …
دلم کمی خدا می خواهد…
کمی سکوت
کمی آخرت
دلم دل بریدن می خواهد
کمی اشک
کمی بهت